#معرفی_کتاب
بحران دنیای متجدد
نویسنده: رنه گنون
کتاب حاضر، یکی از سه اثر اصلی «رنه گنون» (1886-1951 م) ـ عالم مابعدالطبیعه، اندیشمند و نویسنده فرانسوی ـ درباره مهم ترین اندیشه های وی در انتقاد از فرهنگ و اندیشه غرب است. به نظر نگارنده، شرایط هولناکی را که دنیای متجدد در آن به سر می برند، عمدتا باید از طریق روشن کردن تعلیم ادواری آیین هندو بیان کرد، که به موجب آن بشریت در حال سقوط و انحطاط به وضعی بیش از پیش انجماد یافته و مادی شده است و بیش از هر زمان دیگری نسبت به اثرات معنوی تاثیرناپذیر گشته است. گنون بر این باور است که هیچ ترمیم ممکنی وجود ندارد و از فاجعه آخرالزمان گریزی نیست. وانگهی آنچه از یک جنبه ممکن است بدبینی دنیایی تلقی شود، از جنبه دیگر همچون خوشبینی آسمانی جلوه گر می شود. زیرا پایان یک دور، نشانه تکمیل آن و استقرار مجدد نظم حقیقی است. گنون این کتاب را آنگاه نوشت که هنوز در غرب مشکلاتی که امروزه در مقابل چشم همگی هویدا است ظاهرا وجود نداشت و مغرب زمین با اطمینان فراوان به آینده خویش در حال از بین بردن باقی مانده های سنت های معنوی خود و سایر تمدن های جهان بود. پیش بینی هایی که گنون در این آثار از وضع آینده جهان کرده است دلیل کافی برای حکمت و عمق نظر او است.
این کتاب دارای 9 فصل است
عصر تاریک
تقابل میان شرق و غرب
شناخت و عمل
علم مقدس و علم دنیوی
فرد گرایی
آشفتگی اجتماعی
تمدن مادی
هجوم غربی
بعضی نتایج
در مقدمه کتاب آمده است
افراد زیادی در خصوص امکان بروز یک بحران جهانی، به متداولترین معنی بحران، دیگر تردیدی ندارند، و خود این تغییر دیدگاه بسیار قابل توجه است: برخی از توهم ها در اثر اجبار محض شرایط کم کم از بین می رود، و تنها می توان به این وضع خشنود بود، زیرا به هر حال علامتی مطلوب و نشانه ای است از اینکه هنوز تنظیم مجدد ذهنیت معاصر_گویی چون کورسوی نور_در میان آشفتگی کنونی ممکن است.
مثلا، اعتقاد به "پیشرفتِ" پایان ناپذیر، که تا این اواخر نوعی عقیده جزمی غیر قابل بحث و تخطی ناپذیر بود، دیگر آنقدر ها هم عمومیت ندارد؛ کسانی هستند که، هر چند به نحوی مبهم و سردر گم، بدین نکته پی برده اند که ممکن است روزی به حدی برسد که آنجا متوقف شود، یا حتی یک سره به نوعی فاجعه دچار شود. این گونه افراد ممکن است به وضوح ندانند که خطر کجاست_ترس های کودکانه یا غیر واقعی که بیان می کنند دلیل کافی است بر اینکه ذهن هایشان هنوز مملو از خطاهای بسیار است_ولی اینکه درک می کنند خطری وجود دارد خود چیز مهمی است،حتی اگر فقط آن را احساس کنند و بدان پی نبرند؛ و این نیز چیز مهمی است که آنها می توانند درک کنند که این تمدن، که متجددان این قدر شیفته ی آن شده اند، هیچ موقعیت ممتازی در تاریخ ندارد و ممکن است به سادگی با همان سرنوشتی رو به رو شود که برای بسیاری از تمدن های دیگر که قبلا در دوره های کم و بیش دور از بین رفته اند اتفاق افتاده است، و از بعضی از آنها به جز آثار جزئی غیر قابل ذکر یا به سختی قابل شناخت چیزی به جا نمانده است.
بحران دنیای متجدد
نویسنده: رنه گنون
کتاب حاضر، یکی از سه اثر اصلی «رنه گنون» (1886-1951 م) ـ عالم مابعدالطبیعه، اندیشمند و نویسنده فرانسوی ـ درباره مهم ترین اندیشه های وی در انتقاد از فرهنگ و اندیشه غرب است. به نظر نگارنده، شرایط هولناکی را که دنیای متجدد در آن به سر می برند، عمدتا باید از طریق روشن کردن تعلیم ادواری آیین هندو بیان کرد، که به موجب آن بشریت در حال سقوط و انحطاط به وضعی بیش از پیش انجماد یافته و مادی شده است و بیش از هر زمان دیگری نسبت به اثرات معنوی تاثیرناپذیر گشته است. گنون بر این باور است که هیچ ترمیم ممکنی وجود ندارد و از فاجعه آخرالزمان گریزی نیست. وانگهی آنچه از یک جنبه ممکن است بدبینی دنیایی تلقی شود، از جنبه دیگر همچون خوشبینی آسمانی جلوه گر می شود. زیرا پایان یک دور، نشانه تکمیل آن و استقرار مجدد نظم حقیقی است. گنون این کتاب را آنگاه نوشت که هنوز در غرب مشکلاتی که امروزه در مقابل چشم همگی هویدا است ظاهرا وجود نداشت و مغرب زمین با اطمینان فراوان به آینده خویش در حال از بین بردن باقی مانده های سنت های معنوی خود و سایر تمدن های جهان بود. پیش بینی هایی که گنون در این آثار از وضع آینده جهان کرده است دلیل کافی برای حکمت و عمق نظر او است.

عصر تاریک
تقابل میان شرق و غرب
شناخت و عمل
علم مقدس و علم دنیوی
فرد گرایی
آشفتگی اجتماعی
تمدن مادی
هجوم غربی
بعضی نتایج
در مقدمه کتاب آمده است
افراد زیادی در خصوص امکان بروز یک بحران جهانی، به متداولترین معنی بحران، دیگر تردیدی ندارند، و خود این تغییر دیدگاه بسیار قابل توجه است: برخی از توهم ها در اثر اجبار محض شرایط کم کم از بین می رود، و تنها می توان به این وضع خشنود بود، زیرا به هر حال علامتی مطلوب و نشانه ای است از اینکه هنوز تنظیم مجدد ذهنیت معاصر_گویی چون کورسوی نور_در میان آشفتگی کنونی ممکن است.
مثلا، اعتقاد به "پیشرفتِ" پایان ناپذیر، که تا این اواخر نوعی عقیده جزمی غیر قابل بحث و تخطی ناپذیر بود، دیگر آنقدر ها هم عمومیت ندارد؛ کسانی هستند که، هر چند به نحوی مبهم و سردر گم، بدین نکته پی برده اند که ممکن است روزی به حدی برسد که آنجا متوقف شود، یا حتی یک سره به نوعی فاجعه دچار شود. این گونه افراد ممکن است به وضوح ندانند که خطر کجاست_ترس های کودکانه یا غیر واقعی که بیان می کنند دلیل کافی است بر اینکه ذهن هایشان هنوز مملو از خطاهای بسیار است_ولی اینکه درک می کنند خطری وجود دارد خود چیز مهمی است،حتی اگر فقط آن را احساس کنند و بدان پی نبرند؛ و این نیز چیز مهمی است که آنها می توانند درک کنند که این تمدن، که متجددان این قدر شیفته ی آن شده اند، هیچ موقعیت ممتازی در تاریخ ندارد و ممکن است به سادگی با همان سرنوشتی رو به رو شود که برای بسیاری از تمدن های دیگر که قبلا در دوره های کم و بیش دور از بین رفته اند اتفاق افتاده است، و از بعضی از آنها به جز آثار جزئی غیر قابل ذکر یا به سختی قابل شناخت چیزی به جا نمانده است.