عزیزان من! کشور شما و ملت شما در یک پیچ خطرناک تاریخی در حال حرکت است. سی سال است ما داریم این پیچ را طی میکنیم. به نقاط خطرناک، خطرخیز رسیدیم، از آن عبور کردیم؛ لکن تمام نشده. این نقطهی حساس تاریخی فقط مربوط به تاریخ ایران نیست، مربوط به تاریخ امت اسلامی است.
امت اسلامی که قرنهاست دچار رکود است، مورد تحقیر است، دچار عقبماندگی از کاروان تمدن است، دچار برخی یا بسیاری حکام و زمامداران فاسد و دیکتاتور است، امروز نوبت این فرا رسیده است که امت اسلامی خود را از زیر بار این همه مشکلات، این همه آلودگیها، این همه گرفتاریها خلاص کند. ملت ایران قدم بزرگ اول را برداشته است.
خدا مرحوم آ شیخ حسین لنکرانی، روحانی سیاسیِ کهنهکار قدیمی را رحمت کند. ایشان سالهای 53 و 54 یا شاید هم زودتر - سالهای اواخر دههی چهل - وضعیت رژیم طاغوت را تشبیه میکرد به کسی که روی یک گنبدی رفته و یک دستمال ابریشمی هم دستش است که توی آن پر از گردوست؛ و گوشهی این دستمال وا شده، و گردوها همین طور دارد میریزد؛ این میخواهد این گردو را بگیرد، یک گردو از آن طرف میافتد، یک گردوی دیگر، یک گردوی دیگر، خودش هم روی گنبد است! بالاخره آدم روی زمین صاف، باز میتواند گردوها را هر جور هست جمع کند.
به این ماجرای سه نفر پیامبری که به شهر «انطاکیه» مبعوث شدند، توجه کنید؛ «و اضرب لهم مثلا اصحاب القریة اذ جائها المرسلون. اذ ارسلنا الیهم اثنین فکذّبوهما فعززنا بثالث فقالوا انّا الیکم مرسلون». این سه پیامبر، به سردمداران یک تمدن گفتند که ما هدفی داریم، پیامی داریم و آمدهایم با شما حرف بزنیم. مسأله، مسألهی کوهنشینی و سنگتراشی نیست؛ مسألهی تمدن امپراتوری کذایی روم با آن جاه و جلال و با آن آثار عظیم تاریخی است. این «انّا الیکم مرسلون»، در بیان قرآن که مبنی بر ایجاز است، یک کلمه است. پیامبران یک کلمه گفتند که ما به سوی شما فرستاده شدهایم. اینطور نبوده که همهی مردم «انطاکیه» را یکجا جمع کردند و این سه نفر رفتند سخنرانی کردند و گفتند: «انّا الیکم مرسلون»؛ نه، «انّا الیکم مرسلون»، همانطوری گفته شد که امام در طول این ده سال به دنیا گفت. امام همین را میگفت دیگر؛ «انّا الیکم مرسلون». ای بشر غافل! ای انسان اسیر دست چند فامیل سیاسی و صنعتی عالم! ای ملتهای تحقیرشده! ما آمدهایم شما را نجات بدهیم، ما آمدهایم با شما حرف بزنیم. امام ده سال این را میگفت؛ «انّا الیکم مرسلون». شاید آن پیامبران هم در طول مدتی این حرف را زدند.
اگر خدای متعال اراده بفرماید، ما صحنهها و مراحل گوناگون خواهیم دید. ما در آینده باید شاهد چیزهای بزرگ باشیم. تاریخ دارد عوض میشود. یکی از پیچهای مهم حرکت تاریخ، در زمان من و شما دارد طی میشود. پیچهای تاریخ، در طول سالهای متمادی طی میشود. گاهی عمر یک نسل یا دو نسل، در تاریخ یک لحظه است. ما در یکی از همان پیچهای عمده و در یکی از همان نقاط عطفیم.
آمریکاییها اصولی را به عنوان اصول امریکایی معرفی میکنند و میگویند این اصول، جهانشمول است. این اصول، آزادی انسان، آزادی فکر، کرامت انسان، حقوق بشر و از این قبیل چیزهاست. اینها اصول آمریکاییند؟! مشخّصهی جامعهی آمریکاییِ امروز اینهاست؟! مشخّصهی حکومت امروز امریکا اینهایی است که شما ذکر کردید؟! آیا این حکومت نبود که بومیان اصلی سرزمین امریکا را قتل عام کرد؟ سرخپوستان امریکا را نابود کرد؟ آیا این حکومت و عوامل مؤثّر در این حکومت نبودند که میلیونها آفریقایی را از داخل خانههایشان به بردگی گرفتند و دختر و پسر جوان آنها را برای بردگی ربودند و سالهای متمادی با سختترین فاجعهها با اینها رفتار کردند؟
شما امروز لحن کسانی را که بر کرسیهای سیاسیای سوارند که پایههای آن بر روی سرمایه و علم منحرف- سرمایهداری- قرار گرفته، ببینید. دولتهای غربی الآن اینجوریاند. حالا در قلهی قدرتهای غربی، امریکاست. کرسی قدرت پایههایش بر روی کارتلها و تراستهای سرمایهداران قرار دارد و ابزارش علم است. از سلاح به وسیلهی علم استفاده میکنند؛ از جاسوسی و دزدی اطلاعات به وسیلهی علم استفاده میکنند؛ از زد و بند در جاهای مختلف دنیا به وسیلهی علم استفاده میکنند.
ببینید سران اینجور کشورها که اینجور علم منحرف دارند، لحنشان چیست؟ شنیدید این سخنرانی چند روز قبل رئیسجمهور امریکا را که چقدر نفرتانگیز، چقدر خشونتطلبانه و متکبرانه بود. همین غرور و تکبر روز به روز هم دارد اینها را در گرداب فرومیبرد.
1⃣انقلاب اسلامی که پیروز شد، اسلام در دنیا یک رونق تازهای پیدا کرد. خیلیها در دنیا به فکر افتادند که این چه بود؟ این کدام موتور پرقدرت بود که توانست یک چنین حادثهی عظیمی را به وجود بیاورد که غرب را تکان داد؟ پیروزی انقلاب اسلامی و عظمت امام، غرب را تکان داد، نظام سلطه را تکان داد. خیلیها به فکر افتادند بروند ببینند این چیست. به قرآن مراجعه کردند، حقایقی از اسلام دستشان آمد؛ لذا مشتاق اسلام شدند، گرایش به اسلام پیدا کردند. در آن برهه، یک فصل، یک حمله، یک موج به سمت اسلام به وجود آمد، که ادامه هم پیدا کرد.
برجستگیهای یک جامعه در این زمینههای ذهنی و فکری و علمی باید در خدمت تعالی انسان قرار بگیرد. امروز در دنیا اینجور نیست؛ امروز در دنیا نه علم در خدمت تعالی انسان است، نه هنر و نه بقیهی چیزها. خب، یک نمونهی هنر، سینماست. قلهی سینمای دنیا، هالیوود است.
این دستگاههای هنری دنیا چقدر به اخلاق بشری، به معنویت انسان، به امیدبخشی به انسان کمک میکنند؟ عکس قضیه است؛ نمیشود گفت صفر، مبالغی زیر صفر! یعنی بنیانهای اخلاقی را، بنیانهای فکری را، تعالی بشری را تخریب میکنند. امروز در دنیا، هنر در خدمت تعالی انسان نیست؛ علم هم همین جور.
علم در خدمت سرمایهداری است، در خدمت ثروتاندوزان است. دانش بشری امروز در خدمت کسانی است که کمپانیهای بزرگ اقتصادی مال اینهاست؛ جنگها را اینها راه میاندازند، انسانها را اینها میکُشند، کشتارهای جمعی را اینها میکنند؛ علم در خدمت اینهاست.
اگر کشوری در علم و فناوری و جلوههای گوناگون تمدن مادی پیشرفت کند، اما عدالت اجتماعی در آن نباشد، این به نظر ما و با منطق اسلام پیشرفت نیست. امروز در بسیاری از کشورها علم پیشرفت کرده است، صنعت پیشرفت کرده است، شیوههای گوناگون زندگی پیشرفت کرده است، اما فاصلهی طبقاتی عمیقتر و شکاف طبقاتی بیشتر شده است؛ این پیشرفت نیست؛ این پیشرفتِ سطحی و ظاهری و بادکنکی است.
وقتی که در یک کشوری، جمعیت معدودی بیشترین بهرهی مادی را از آن کشور میبرند و در همان کشور، در خیابانها مردم از سرما و گرما میمیرند، عدالت اینقدر نامفهوم و غیر عملی در آن کشور است. در خبرهای جهانی میخوانیم که در فصل تابستان در شهرهای ایالتهای مختلف آمریکا، افرادی از گرما میمیرند! خب، چرا کسی از گرما بمیرد؟ این غیر از این است که سرپناه ندارند، خانه ندارند، جا ندارند؟ آمریکا همان کشوری است که ثروتمندترین آدمهای دنیا و گردنکلفتترین شرکتها و کارتلها و تراستهای دنیا در آن کشور هستند؛ بیشترین سود تجارتهای سلاح در آن کشور است؛ اما در کشوری که آن ثروتهای افسانهای وجود دارد، عدهای در تابستان از گرما، و در زمستان از سرما جان میدهند و میمیرند! این معنایش عدم وجود عدالت است.
حالا در فیلمهای سینمائی و ادعاهای افسانهای و داستانی، شکلهائی از عدالت را نمایش بدهند؛ خب، این با واقعیت فاصلهاش بسیار زیاد است. در کشورهائی که با شیوهی اقتصادیِ سرمایهداری اداره میشوند و نام لیبرالیسم - آزادگرائی - را روی خودشان گذاشتهاند، یک چنین بدبختیهائی وجود دارد؛ در آنجا واقعیت زندگی این است.
#رهبر_انقلاب 91/07/22
لینک عضویت 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BSbh0zvawpyjs5zDM3LsgA
https://telegram.me/pichtarikhi