پیچ تاریخی

ما در مقطع حسّاسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است.

پیچ تاریخی

ما در مقطع حسّاسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است.

گاه به اوضاع سیاسی جهان و منطقه نشان میدهد که ما در مقطع حسّاسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است.

امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است؛ یک عده در دنیا سلطه‌گرند، یک عده در دنیا سلطه‌پذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطه‌ی موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینه‌ی ظهور ولیّ‌امر و ولیّ‌عصر (ارواحنا له الفداء) آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحله‌ی جدیدی خواهد شد. این بسته به عزم امروز من و شماست، این بسته به معرفت امروز من و شماست.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
  • ۰
  • ۰

#تاریخ_مستطاب_آمریکا

اولین گام ها برای پرداخت حقوق بشر

همین که پای کلمب به اولین جزیره ی قاره آمریکا رسید، اجرای حقوق بشر را شروع کرد. مشکل این بود که در سراسر قاره حتی یک بشر پیدا نشد که کلمب و دوستانش بتوانند حقوق و او را محاسبه و پرداخت کنند! کلمب در خاطراتش نوشته:«همین که به اولین جزیره ی سرزمین جدید رسیدم عده ای از بومیان را اسیر کردم تا قدرتم را به آنان نشان دهم.» البته مقصود کلمب همین قضیه ی پرداخت حقوق بوده و این یعنی متن را باید این جوری خواند:«در اولین جزیره عده ای از بومیان را دعوت کردم تا با حقوق بشر آشنا بشوند!».

گام دیگر کلمب برای آشناسازی بومیانِ سرزمین جدید با حقوق بشر، فهماندن نسبت "طلا و مس" به آن ها بود! او و یارانش همه بومیان بالای 15 سالِ جزیره ی کیکائو در آمریکای مرکزی را مجبور کردند تا هر سه ماه مقداری معین طلا جمع آوری کرده و به کلمب تحویل بدهند و به جای آن حلقه ای مسی به گردنشان آویزان کنند. آن وقت هر سرخ پوستِ بالای 15 سالی که گردنش فاقد حلقه ی مسی بود به صورتی مختصر جریمه می شد. جریمه اش هم این بود که یک دستش را قطع می کردند تا از خون ریزی بمیرد.

البته قبول دارید این جریمه برای یک بومی که نتوانسته رابطه ای میان "طلا و مس" را درک کند جریمه زیادی نیست! بالاخره  بومیان یک روزی باید این رابطه را درک می کردند. واقعا یک بومی که نتواند این رابطه را بفهمد، چطور می تواند با بشر و حقوق و مزایای او آشنا بشود؟

باید اذعان کرد اروپایی هایی که از اسپانیا، انگلستان و ... به آمریکا مهاجرت می کردند(اجداد آمریکایی امروز)، یکی از سنگین ترین مسئولیت های تاریخی جهان را بر عهده گرفته بودند. آنها مجبور بودند به زبان خوش، مفاهیم عمیقی مثل دموکراسی، لیبرالیسم،حقوق شهروندی و ... را در ذهن بومیانی که حتی بشر هم نبودند و زبان آدمی زاد-یعنی اروپایی ها- را هم نمی دانستند، فرو کنند!

فاتحان قاره ی جدید نشستند و فکر کردند و عقل هایشان را روی هم ریختند و در نهایت موفق شدند روش هایی ابتکاری و خلاقانه برای فرو کردن دموکراسی را در کله بومیان پیدا کنند. روش هایی مثل آنچه در فوریه ی 1643 در منتهن جنوبی به ذهن بعضی از اروپایی رسید. آنها شبانه به سرخ پوستان آلگون حمله کرده و بسیاری از آن ها را در خواب به قتل رساندند.
فرزندان شیر خوار را از آغوش مادرانشان جدا کرده و در برابر چشمان والدین با شمشیر تکه تکه کرده و به آتش انداختند و بچه هایی که در گهواره خوابیده بودند را نیز مورد همین مرحمت قرار دادند! بعضی از بچه ها را زنده به رودخانه انداختند و هنگامی که پدران و مادران آن ها برای نجاتشان به رودخانه پریدند نظامیان با استقرار در رودخانه مانع بازگشت آنها به خشکی شدند! در نتیجه بچه ها در کنار پدر و مادرشان غرق شدند!
ممکن است بعضی ها به این شیوه ها معترض باشند، اما چه اهمیتی دارد؟ مهم آن است که این شیوه خیلی خوب جواب داد و الآن آمریکا پردموکراسی ترین کشور جهان است.

بخش کوتاهی از کتاب "تاریخ مستطاب آمریکا" نوشته دکترمحمد صادق کوشکی

https://telegram.me/pichtarikhi

  • ۹۵/۰۲/۲۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی