▪️ملاصدرا«رحمةاللهعلیه» در برهان صدیقین روشن میکند که خداوند عین وجود است، و وجود هر موجودی از خدا سرچشمه میگیرد، از طرفی وحدت از صفات کمالی وجود است، پس خداوند که عین وجود است، عین وحدت است و هرجا که وجود تحقق دارد وحدت نیز محقَّق است. از آن طرف «عدم»، نقیض «وجود» است و کثرت، نقیض «وحدت».
▪️ یعنی هر جا پای وجود نیست، عدم در میان است و هرجا پای وحدت نیست کثرت در میان است. پس کثرت با عدم، و وحدت با وجود، همراه است. هرچه مرتبه و درجهی وجودِ شئی نازلتر باشد از وحدت فاصله گرفته و به کثرت نزدیک میشود. پس هرچه موجودی از وجود مطلق فاصلهاش بیشتر شود کثرت آن بیشتر میشود و هر چه به خداوند نزدیک شود به وحدت نزدیک شده است.
▪️به عنوان مثال: درجهی کمال عقل بیشتر از درجهی کمال موی سر است، زیرا درجهی وجودی عقل بیشتر از درجهی وجودی موی سر است. عقل چون کمال بیشتری دارد و معنوی است انقسام پذیر نیست. ولی اشیاء مادی چون کمال کمتری نسبت به عقل دارند قابل تقسیم هستند. هر چه به عالم ماده نزدیکتر شویم به کثرت و عدم نزدیک شدهایم و برعکس؛ هرچه به خدا نزدیکتر شویم به وحدت نزدیک شدهایم و نسبت به وجودِ مطلق، قرب پیدا کردهایم.
✅حال اگر تمام توجه روحِ یک ملت متوجه ماده و مادیات شد، چون ماده عین کثرت و پراکندگی است چیزی جز پوچی و اضمحلال برای آن ملت نمیماند، مثل کسی است که به جمع آوری سایهها بپردازد، برای چنین کسی وقتی آفتاب آمد هیچ چیزی نمیماند. مکتبهای دنیایی، مردم را توصیه به جمعآوری سایه میکنند، چیزی که شاخصهی امروزی آن را در تمدن غربی مییابید.
#تمدن_غرب
برگرفته از کتاب "علل تزلزل تمدن غرب" نوشته اصغر طاهرزاده
لینک عضویت 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BSbh0zvawpyjs5zDM3LsgA
https://telegram.me/pichtarikhi
- ۹۵/۰۴/۲۴