پیچ تاریخی

ما در مقطع حسّاسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است.

پیچ تاریخی

ما در مقطع حسّاسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است.

گاه به اوضاع سیاسی جهان و منطقه نشان میدهد که ما در مقطع حسّاسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است.

امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است؛ یک عده در دنیا سلطه‌گرند، یک عده در دنیا سلطه‌پذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطه‌ی موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینه‌ی ظهور ولیّ‌امر و ولیّ‌عصر (ارواحنا له الفداء) آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحله‌ی جدیدی خواهد شد. این بسته به عزم امروز من و شماست، این بسته به معرفت امروز من و شماست.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۹ مطلب با موضوع «تاریخ مستطاب آمریکا» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

#تاریخ_مستطاب_آمریکا
#آدم_کردن_سیاه_پوست_ها
مرحله دوم: کشف استعدادها

مرحله دوم این طرح، کشف استعدادهای سیاهان بود. یک اروپایی به نام جان باربوت که شاهد این مرحله بود، در توصیف آن چنین می نویسد: «هنگامی که سیاهان شکار شده به سواحل غرب آفریقا می رسند، آنها را- اعم از مرد و زن- کاملا برهنه کرده و بدن هایشان را معاینه می کنند تا عیب و نقصی نداشته باشند.  بعد سینه سیاهان سالم را با ابزاری آهنی که در آتش سرخ شده (و در واقع نشان شرکت ها و اشخاص برده فروش است) داغ می کنند تا مشخص شود که این سیاه جزء اموال چه کسی محسوب می شود. در نهایت هم سیاهان نشان دار را به منطقه مخصوص حمل بردگان منتقل می کنند تا زمان حمل آنها فرا برسد.»

  • ۰
  • ۰

#تاریخ_مستطاب_آمریکا
#آدم_کردن_سیاه_پوست_ها
مرحله اول: تور کردن

مرحله اول شناسایی و جذب سیاهانی بود که می شد حدس زد استعداد آدم شدن را دارند! این قسمت توسط "شکارچیان برده" اجرا شد. شکارچیان برده، اروپایی هایی بودند که سختی های زندگی در آفریقای وحشی را به جان می خریدند و روز و شب در جنگل و بیشه و دشت های آفریقا می گشتند و سیاه هایی که از قیافه شان معلوم بود به درد آدم شدن می خورند را شناسایی، جذب و توسط زنجیر و شلاق به سواحل غربی آفریقا هدایت می کردند. علت استفاده از زنجیر این بود که سیاه ها زبان آدم را نمی فهمیدند و دادن نشانی سواحل غرب آفریقا به آنها ممکن نبود.
پس لازم بود همه آنها به هم زنجیر شده و یک اروپایی سر زنجیر را گرفته و به سمت ساحل هدایت کند! شلاق هم وسیله تنظیم سرعت کاروان سیاهان بود!

برای درک عمق زحمات و تلاش های شکارچیان برده کافی است بدانیم آنها طی 4 قرن، حدود پنجاه میلیون سیاه را شکار و به سواحل غربی قاره آفریقا هدایت کردند!

لینک عضویت در کانال پیچ تاریخی
https://telegram.me/joinchat/BSbh0zvawpyjs5zDM3LsgA

https://telegram.me/pichtarikhi

  • ۰
  • ۰

#تاریخ_مستطاب_آمریکا

کاکا سیاه های آویزان به تمدن

از قدیم گفته اند هر که بامش بیش، خرجش بیشتر! حالا این شده حکایت آمریکایی ها! هر چه یک ملت بزرگ تر و متمدن تر، دردسرهایش بیشتر! ملت بزرگ آمریکا هنوز متولد نشده بود که با مشکلی به نام آدم کردن وحشیان سرخ پوست روبرو شد و البته با اصلاح سرخ پوست ها و متمدن شدن آنها این مشکل به خیر و خوشی خاتمه پیدا کرد. آمریکا هنوز از دردسر سرخ پوست ها خلاص نشده بود که با دردسر جدیدی روبرو شد، سیاه پوست ها! از قضا آنها هم مثل سرخ پوست ها وحشی و بی تمدن بودند و آدم کردن آنها معضل جدیدی بود که آمریکایی ها باید با غلبه بر آن، بزرگی و تمدن خود را ثابت می کردند.

  • ۰
  • ۰

#تاریخ_مستطاب_آمریکا



بعید است بدانید آمریکایی ها چه آدم های مومن و خداشناسی بودند! آنها آن قدر به خدا ایمان داشتند که پیروزی هایشان بر وحشیان سرخ پوست را هم مدیون لطف خدا می دانستند. باورتان می شود؟ این نمونه را ببینید:

کاپیتان جان میسون(یکی از فرماندهان ارتش انگلستان) در مسیر خود برای تصاحب زمین های جدید، به سرزمین قبیله پکوئوت رسید. جایی در کنار رود میستیک در لانگ آیلند. سرخ پوستان پکوئوت با خوشحالی از افراد کاپیتان میسون استقبال کردند، اما افراد میسون مامورینی وظیفه شناس بودند که بنا نبود وظیفه مقدسشان تحت تاثیر احساساتشان قرار بگیرد. آنها ماموریت داشتند برای گسترش تمدن، زمین فراهم کنند. زمین هایی که رئیس جمهور جکسون درباره آن گفته بود:«انبوهی از مردم متمدن منتظر سکونت در زمین های وسیعی هستند که توسط عده اندکی از سرخ پوستان وحشی اشغال شده است!»

  • ۰
  • ۰

#تاریخ_مستطاب_آمریکا

شاهین سیاه از جمله رؤسای قبایل سرخ پوست بود و از جمله تنبل ترین شاگردان مکتب آموزش اخلاق آمریکایی ها به شمار می رفت (و البته هیچ وقت هم نتوانست در این کلاس نمره قبولی بدست بیاورد) که در سال 1823 به دست ارتش آمریکا اسیر شد.
البته افراد قبیله اش قبل از او شکسته شده بودند، چون به گفته یکی از افسران ارتش آمریکا «کاسه صبر رئیس جمهور ما لبریز شده! او سعی کرد تا سرخ پوست ها را اصلاح کند اما چون اصلاح نشدند تصمیم گرفت تا آنها را از روی زمین محو کند! اگر سرخ پوست ها نمی توانند اصلاح شوند پس باید بمیرند.»

  • ۰
  • ۰

#تاریخ_مستطاب_آمریکا

ترویج فضائل اخلاقی آمریکایی_قسمت دوم

از جمله فضیلت های اخلاقی که در میان سرخ پوستان و بومیان آمریکا ناشناخته مانده و به همت ژنرال ها و سیاستمداران آمریکایی در سرزمین نو شناسانده شد، نحو عمل به عهد و قرار بود. سیاستمداران آمریکایی در طول قرن نوزدهم قراردادهای متعددی را با سرخ پوستان امضا کردند. هدف از این اقدام آشنا کردن سرخ پوستان با پدیده ای به نام قرارداد و حرکتی به نام امضا بود، که البته سرخ پوستان به علت بی سوادی به زدن انگشت اکتفا می کردند!

  • ۰
  • ۰

#تاریخ_مستطاب_آمریکا

ترویج فضائل اخلاقی آمریکایی_قسمت اول

همه می دانند ترویج صفاتی مثل عقلانیت، وفای به عهد،صداقت و ... کار سختی است. چه رسد به اینکه قرار باشد این فضائل اخلاقی را به یک مشت بومی سرخ پوست آموزش بدهید! سفید پوست ها برای ساختن کشوری نمونه، با فضیلت و اخلاقی به نام "آمریکا"، با هزار جور مانع و دردسر روبرو بودند که یکی از این موانع، آموزش اخلاق به بومیان سرخ پوست بود.

  • ۰
  • ۰

#تاریخ_مستطاب_آمریکا

اولین گام ها برای پرداخت حقوق بشر

همین که پای کلمب به اولین جزیره ی قاره آمریکا رسید، اجرای حقوق بشر را شروع کرد. مشکل این بود که در سراسر قاره حتی یک بشر پیدا نشد که کلمب و دوستانش بتوانند حقوق و او را محاسبه و پرداخت کنند! کلمب در خاطراتش نوشته:«همین که به اولین جزیره ی سرزمین جدید رسیدم عده ای از بومیان را اسیر کردم تا قدرتم را به آنان نشان دهم.» البته مقصود کلمب همین قضیه ی پرداخت حقوق بوده و این یعنی متن را باید این جوری خواند:«در اولین جزیره عده ای از بومیان را دعوت کردم تا با حقوق بشر آشنا بشوند!».

  • ۰
  • ۰

یک کشف ضروری!

معمولا(یا اغلب) آدم ها فکر می کنند تاریخ آمریکا از آنجا شروع می شود که کُلُمب قاره آمریکا را کشف کرد. اما مشکل اینجاست که تاریخ آمریکا اصلاً از این نقطه شروع نشده! هنگامی که پای کلمب به آنجا رسید میلیون ها آدم در آن سرزمین زندگی می کردند و تمدن ها و شهرهایی ساخته بودند از الآن آمریکا بهتر! آن هایی که باورشان نمی شود،بروند و درباره تمدن های مایا،آرتک،و اینکا جستجویی بکنند تا گوشی دستشان بیاید.

اما چه سرّی است در این ماجرا که همه، اروپایی ها را کاشف سرزمین سرخ پوستان می دانند، خدا عالم است.
دقت کرده اید وقتی می گوییم کریستف کلمب آمریکا را کشف کرد معنی حرفمان این است که میلیون ها موجود متمدنی که هزاران سال در آن سرزمین زندگی می کردند آدم نبوده اند؟ منطقی نگاه کنید کاشف آمریکا اولین آدمی است که به آن سرزمین رسیده.
البته بعید می دانم کسی باشد که اسم آن آدم را بداند! اما اروپایی ها به دلایل بشردوستانه و دموکراتیک، میلیون ها آدمی را که قبل از کلمب و رفقایش، آمریکا را دیده و در آن زندگی کرده و بالا و پایینش را عین کف دست می شناختند، از مسئولیت سنگین آدم بودن معاف کرده اند! در نتیجه وقتی آدم هایی که قبل از کلمب در آمریکا زندگی می کردند را آدم ندانیم،مجبوریم کریستف کلمب را به عنوان کاشف سرزمین "نو" معرفی کنیم! شما می توانید به حرف هایی که پشت سر کلمب می زنند بی توجه باشید. حرف هایی مثل اینکه کلمب با زنش اختلاف داشته و پس از قهر، چند کشتی برداشته و رفته تا آمریکا را کشف کرده، یا اینکه کلمب یک موجود پول پرست و طمع کار بوده و برای پر کردن جیب هایش دست به این کتشاف زده.

اما اصل مطلب آن است که کلمب فهمیده بود دنیا بدون آمریکا چیزی کم دارد. از آنجا که او مدتی بیکار بود(بعضی ها می گویند زندان بوده و برای حفظ آبرویش ادعای بیکاری و خانه نشینی کرده)، نشست و نقشه های جهان آن روز را هی نگاه کرد تا به این نتیجه رسید که مگر می شود دنیا باشد و آمریکا نداشته باشد؟ به خودش گفت:«مرد بلند شو! تکانی به خودت بده!بشریت و آینده منتظر کشف تو هستند!» و بعد در یک اقدام ضربتی سراغ ملکه ی اسپانیا رفت، چند کشتی و تعدادی ملوان قرض گرفت و به سمت غرب راه افتاد. من نمی دانم چرا بعضی ها گفته اند او می خواست راه جدیدی برای رسیدن به هند پیدا کند؟ آدم عاقل به جای اینکه راه جدیدی برای رسیدن به هند پیدا کند می رود یک دنیای جدید کشف می کند و حالش را می برد!

برگرفته از کتاب تاریخ مستطاب آمریکا نوشته دکتر محمد صادق کوشکی