پیچ تاریخی

ما در مقطع حسّاسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است.

پیچ تاریخی

ما در مقطع حسّاسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است.

گاه به اوضاع سیاسی جهان و منطقه نشان میدهد که ما در مقطع حسّاسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است.

امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است؛ یک عده در دنیا سلطه‌گرند، یک عده در دنیا سلطه‌پذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطه‌ی موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینه‌ی ظهور ولیّ‌امر و ولیّ‌عصر (ارواحنا له الفداء) آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحله‌ی جدیدی خواهد شد. این بسته به عزم امروز من و شماست، این بسته به معرفت امروز من و شماست.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

هند در قرون وسطی

بسیار جالب توجه و قابل تذکر است که در جامعه ی هند در قرون وسطی مانند زمانهای پیش از آن حکومت مطلقه ی فردی و حق الهی و آسمانی برای پادشاه وجود نداشت.
بعلاوه بطوری که نقل شده است در هند تشکیلات قابل توجه دیگری هم بود مانند شورای دولتی که طرف مشورت پادشاه قرار می گرفت و نیز ماموران عالی رتبه ی رسمی بودند که به امور اجتماعی و پارک ها و جنگل های عمومی رسیدگی می کردند، همچنین هند آن زمان پل ها، وسایل عمومی برای عبور از رودخانه ها «فری»، کاروانسراها، مسافرخانه ها، جاده های عمومی و آنچه برای یک شهر یا دهکده اهمیت مخصوص دارد مانند مجاری فاضلاب و کثافات وجود داشته است.

  • ۰
  • ۰


مسئله تک جنسیتی شدن دانشگاهها در ایران در چند سال گذشته به یکی از داغ ترین و جنجال برانگیز ترین موضوعات رسانه ای و فضاهای دانشگاه تبدیل شده بود.
متاسفانه گروهی از اساتید و نخبگان تفکیک جنسیتی در دانشگاه را یک نوع تحجر و کار غیر علمی می خوانند.

  • ۰
  • ۰

یک کشف ضروری!

معمولا(یا اغلب) آدم ها فکر می کنند تاریخ آمریکا از آنجا شروع می شود که کُلُمب قاره آمریکا را کشف کرد. اما مشکل اینجاست که تاریخ آمریکا اصلاً از این نقطه شروع نشده! هنگامی که پای کلمب به آنجا رسید میلیون ها آدم در آن سرزمین زندگی می کردند و تمدن ها و شهرهایی ساخته بودند از الآن آمریکا بهتر! آن هایی که باورشان نمی شود،بروند و درباره تمدن های مایا،آرتک،و اینکا جستجویی بکنند تا گوشی دستشان بیاید.

اما چه سرّی است در این ماجرا که همه، اروپایی ها را کاشف سرزمین سرخ پوستان می دانند، خدا عالم است.
دقت کرده اید وقتی می گوییم کریستف کلمب آمریکا را کشف کرد معنی حرفمان این است که میلیون ها موجود متمدنی که هزاران سال در آن سرزمین زندگی می کردند آدم نبوده اند؟ منطقی نگاه کنید کاشف آمریکا اولین آدمی است که به آن سرزمین رسیده.
البته بعید می دانم کسی باشد که اسم آن آدم را بداند! اما اروپایی ها به دلایل بشردوستانه و دموکراتیک، میلیون ها آدمی را که قبل از کلمب و رفقایش، آمریکا را دیده و در آن زندگی کرده و بالا و پایینش را عین کف دست می شناختند، از مسئولیت سنگین آدم بودن معاف کرده اند! در نتیجه وقتی آدم هایی که قبل از کلمب در آمریکا زندگی می کردند را آدم ندانیم،مجبوریم کریستف کلمب را به عنوان کاشف سرزمین "نو" معرفی کنیم! شما می توانید به حرف هایی که پشت سر کلمب می زنند بی توجه باشید. حرف هایی مثل اینکه کلمب با زنش اختلاف داشته و پس از قهر، چند کشتی برداشته و رفته تا آمریکا را کشف کرده، یا اینکه کلمب یک موجود پول پرست و طمع کار بوده و برای پر کردن جیب هایش دست به این کتشاف زده.

اما اصل مطلب آن است که کلمب فهمیده بود دنیا بدون آمریکا چیزی کم دارد. از آنجا که او مدتی بیکار بود(بعضی ها می گویند زندان بوده و برای حفظ آبرویش ادعای بیکاری و خانه نشینی کرده)، نشست و نقشه های جهان آن روز را هی نگاه کرد تا به این نتیجه رسید که مگر می شود دنیا باشد و آمریکا نداشته باشد؟ به خودش گفت:«مرد بلند شو! تکانی به خودت بده!بشریت و آینده منتظر کشف تو هستند!» و بعد در یک اقدام ضربتی سراغ ملکه ی اسپانیا رفت، چند کشتی و تعدادی ملوان قرض گرفت و به سمت غرب راه افتاد. من نمی دانم چرا بعضی ها گفته اند او می خواست راه جدیدی برای رسیدن به هند پیدا کند؟ آدم عاقل به جای اینکه راه جدیدی برای رسیدن به هند پیدا کند می رود یک دنیای جدید کشف می کند و حالش را می برد!

برگرفته از کتاب تاریخ مستطاب آمریکا نوشته دکتر محمد صادق کوشکی


  • ۰
  • ۰

شاید برای علوم انسانی هم اتفاق بیافتد!


در یکی از برنامه های جیوگی که میتوان آن را یکی از برنامه بسیار خوبی صدا و سیما نام برد
موضوع برنامه ترویج استفاده نکردن از ظرف پلاستیکی و یکبار مصرف  بود.
و گروهها و کمپین های دانشجویی و علمی که از حامیان محیط زیست بودند دعوت شده بودند.
یکی از برنامه های این گروه ها برای حل معضل این ظروف برای محیط زیست بودند ترویج فرهنگ درست و اصیل ایرانی در گذشته بود.
که تو خونه ها سبدهایی برای خرید بود و زمان خرید با این سبدها به مغازه ها میرفتن و هیچگونه نایلون پلاستیکی و ... استفاده نمی شد.
همین طور سفره های ثابت و ...

اما متاسفانه این فرهنگ درست به مرور زمان از بین رفت و امروز استفاده از ظروف یکبار مصرف تبدیل به یک وسیله لاینفک زندگی امروز ایرانیان شده.


این گروهها شکایت داشتند از افرادی که در ابتدا استفاده از ظروف یکبار مصرف رو ترویج کردند و یک نگاه سطحی و راحت طلبی نسبت به این موضوع داشتند و آینده نگری نکردند و ابعاد مختلف آن را ندیدند.

این فرهنگ در ظاهر چیز خوبی است و اما در باطن خود مضرات بسیاری در بلند مدت برای انسان دارد.

و امروز ضررهای جبران ناپذیری به محیط زیست زده شده و برای برگشت به اون فرهنگ درست باید هزینه های بسیاری کرد و رسیدن به آن زمان زیادی می برد.

و قطعا خیلی از افراد به اون فرهنگ بر نمی گردند چونکه ترویج راحت طلبی در ذات سبک زندگی غربی است و گذشتن ار اون برای خیلی ها سخت است.

با خودم گفتم چه بسا در علوم انسانی هم اتفاقات این چنین زیاد افتاده باشد و شاید در آینده متوجه اشتباهات خود در استفاده از نظریات مکاتب غربی بدون در نظر گرفتن ابعاد مختلف موضوع و اثرات آنها در بلند مدت  بشویم.

باید مراقب باشیم سطحی، یکجانبه و کوتاه مدت به قضایا نگاه نکنیم
بخصوص در حوزه علوم انسانی چرا که قطعا موضوع انسان اهمیتش بسیار بیشتر از محیط زیست  است.

نظریات دین هم اینقدر براحتی رد کنیم شاید حکمت هایی داشته باشد که فهمیدنش درربلند مدت مشخص شود.
انسانها هم موش آزمایشگاهی نیستند که هر نظریه ای بر روی آنها آزمایش شود که حالا بفهمیم درست است یا غلط!

باید از این تجربیات عبرت گرفت


  • ۰
  • ۰

این حوادثی که دو سال پیش در منطقه‌ی ما پیش آمد، حوادث بسیار مهمّی بود؛ می‌بینید غربی‌ها چه عکس‌العملی در مقابل آن نشان دادند. حوادث مصر، حوادث منطقه‌ی شمال آفریقا، حوادث این طرف، حوادث بسیار مهمّی بود؛ این بیدار شدن ملّتها با دست‌خالی، ایستادن در مقابل تحقیری که غرب و بخصوص آمریکا به وسیله‌ی عُمّال خودشان بر آنها تحمیل کرده بودند، حادثه‌ی بسیار بزرگی بود؛ البتّه تمام نشده؛ خیال میکنند که آن را سرکوب کردند، به نظر ما سرکوب نشده؛ یک پیچ تاریخی بود که منطقه در حال عبور از این پیچ تاریخی است؛ هنوز سرنوشت آن نهایی نشده؛ خود غربی‌ها هم میدانند، در تفسیرهای آنها هم همین هست؛ هنوز نگرانند، نمیدانند در منطقه چه دارد میگذرد. این به برکت قیام ملّت ایران و تشکیل نظام جمهوری اسلامی و به برکت انقلاب اسلامی بود که بشارت‌دهنده‌ی ظهور یک قدرت ملّیِ عمیقِ مؤمنِ پابرجایِ بااستعدادِ روبه‌رشد و اعتلا - یک چنین قدرتی - بود.


رهبر انقلاب در دیدار با همایش ملی نخبگان(1392/07/17)

  • ۰
  • ۰
#معرفی_کتاب

بحران دنیای متجدد
نویسنده: رنه گنون

کتاب حاضر، یکی از سه اثر اصلی «رنه گنون» (1886-1951 م) ـ عالم مابعدالطبیعه، اندیشمند و نویسنده فرانسوی ـ درباره مهم ترین اندیشه های وی در انتقاد از فرهنگ و اندیشه غرب است. به نظر نگارنده، شرایط هولناکی را که دنیای متجدد در آن به سر می برند، عمدتا باید از طریق روشن کردن تعلیم ادواری آیین هندو بیان کرد، که به موجب آن بشریت در حال سقوط و انحطاط به وضعی بیش از پیش انجماد یافته و مادی شده است و بیش از هر زمان دیگری نسبت به اثرات معنوی تاثیرناپذیر گشته است. گنون بر این باور است که هیچ ترمیم ممکنی وجود ندارد و از فاجعه آخرالزمان گریزی نیست. وانگهی آنچه از یک جنبه ممکن است بدبینی دنیایی تلقی شود، از جنبه دیگر همچون خوشبینی آسمانی جلوه گر می شود. زیرا پایان یک دور، نشانه تکمیل آن و استقرار مجدد نظم حقیقی است. گنون این کتاب را آنگاه نوشت که هنوز در غرب مشکلاتی که امروزه در مقابل چشم همگی هویدا است ظاهرا وجود نداشت و مغرب زمین با اطمینان فراوان به آینده خویش در حال از بین بردن باقی مانده های سنت های معنوی خود و سایر تمدن های جهان بود. پیش بینی هایی که گنون در این آثار از وضع آینده جهان کرده است دلیل کافی برای حکمت و عمق نظر او است.
معرفی کتاباین کتاب دارای 9 فصل است
عصر تاریک
تقابل میان شرق و غرب
شناخت و عمل
علم مقدس و علم دنیوی
فرد گرایی
آشفتگی اجتماعی
تمدن مادی
هجوم غربی
بعضی نتایج

در مقدمه کتاب آمده است

افراد زیادی در خصوص امکان بروز یک بحران جهانی، به متداولترین معنی بحران، دیگر تردیدی ندارند، و خود این تغییر دیدگاه بسیار قابل توجه است: برخی از توهم ها در اثر اجبار محض شرایط کم کم از بین می رود، و تنها می توان به این وضع خشنود بود، زیرا به هر حال علامتی مطلوب و نشانه ای است از اینکه هنوز تنظیم مجدد ذهنیت معاصر_گویی چون کورسوی نور_در میان آشفتگی کنونی ممکن است.
مثلا، اعتقاد به "پیشرفتِ" پایان ناپذیر، که تا این اواخر نوعی عقیده جزمی غیر قابل بحث و تخطی ناپذیر بود، دیگر آنقدر ها هم عمومیت ندارد؛ کسانی هستند که، هر چند به نحوی مبهم و سردر گم، بدین نکته پی برده اند که ممکن است روزی به حدی برسد که آنجا متوقف شود، یا حتی یک سره به نوعی فاجعه دچار شود. این گونه افراد ممکن است به وضوح ندانند که خطر کجاست_ترس های کودکانه یا غیر واقعی که بیان می کنند دلیل کافی است بر اینکه ذهن هایشان هنوز مملو از خطاهای بسیار است_ولی اینکه درک می کنند خطری وجود دارد خود چیز مهمی است،حتی اگر فقط آن را احساس کنند و بدان پی نبرند؛ و این نیز چیز مهمی است که آنها می توانند درک کنند که این تمدن، که متجددان این قدر شیفته ی آن شده اند، هیچ موقعیت ممتازی در تاریخ ندارد و ممکن است به سادگی با همان سرنوشتی رو به رو شود که برای بسیاری از تمدن های دیگر که قبلا در دوره های کم و بیش دور از بین رفته اند اتفاق افتاده است، و از بعضی از آنها به جز آثار جزئی غیر قابل ذکر یا به سختی قابل شناخت چیزی به جا نمانده است.
  • ۰
  • ۰



بالاتر چیزی که دشمنهای کشورهای مستضعف و کشورهای اسلامی از طرف مخالفین با بشریت انگشت رویش گذاشتند، دانشگاه است؛ برای اینکه آنها خوب می‏دانند که اگر دانشگاه در خدمت آنها باشد، یعنی همۀ کشور در خدمت آنهاست. دانشگاه است که ادارۀ امور کشور را می‏کند و دانشگاه است که تربیت نسل آینده و حاضر را می‏کند. و چنانچه دانشگاه در اختیار چپاولگرهای شرق و غرب باشد، کشور در اختیار آنهاست. آن‏قدری که دانشگاه هدف بوده است؛ جاهای دیگر نبوده است.

جوانهای عزیز دانشگاهی ما توجه داشته باشند به این مسائل؛ که از دانشگاه است که می‏شود یک ملتی اصلاح بشود و از دانشگاه است که می‏تواند یک ملتی به تباهی کشیده بشود. این دانشگاه و تربیت دانشگاهی است که جوانهای ما را یا طرف غرب می‏کشد یا طرف شرق می‏کشد و آنها را از خودشان تهی می‏کند و وجهۀ آنها را متوجه به غرب و شرق[می]کند تا اینکه یا شرق غلبه کند و تمام جهات ایران را و شرق را و تمام بلاد مسلمین را از بین ببرد یا غرب غلبه کند و همۀ فرهنگ و چیزهای دیگری را از ما بگیرند و به جای آن، یک مغز شرقی یا یک مغز غربی بنشانند و ملت ما را به تباهی بکشند.

اسلام برای علم آن‏قدر اجر قائل است که شاید دیگر مسالک آن‏قدر قائل نباشند. اسلام دانشمندها را آن‏قدر ارج می‏گذارد که شاید سایر مسالک آن‏طور نباشد. در اسلام، دانش بزرگترین چیز است، لکن نه دانش آن طوری که ما را به تباهی بکشد، نه دانشمندان آن‏طوری که ملت ما را به آغوش غرب یا شرق ببرد. اسلام کوشش دارد که علم را در مغزهای مستقل، در مغزهایی که به طرف شرق و غرب نیستند، در مغزهایی که به اسلام فکر می‏کنند، بار بیاورد. و این استقلال است که می‏تواند کشور ما را مستقل کند. استقلال کشور ما منوط به استقلال همین دانشگاهها و فیضیه‏هاست.

بخش کوتاهی از سخنان #امام_خمینی(ره) درباره علم و دانشگاه
صحیفه امام جلد 13
27 آذر 1359


  • ۰
  • ۰
1-1 هستی شناسی در پارادایم انتقادی: معتقدیم چه چیز وجود دارد؟

-دنیای اجتماعی و دنیای طبیعی، متفاوت اند؛ ولی این امکان وجود دارد که اصول اساسی در مطالعات آن، مشابه باشند.
-آگاهی انسان، زمانی پر معنا و ارزشمند است که مردم به صورت جمعی عمل کنند و آن هم در راستای تغیییر دنیای اجتنماعی باشد؛ نه به طور فردی.
-رفتار انسان،بر اساس روابط علی قابل توضیح است؛ و لی محدود به زمان و مکان است.
-دنیای اجتماعی از یک موجودیت عینی، ورای آگاهی فردی برخوردار است، ولی به هر حال، ساخت اجتماعی از طریق کنش جمعی، امکان تغییر می یابد.
-رفتار فردی، به وسیله روابط ساختی جامعه تعیین می شود و فقط کنش جمعی، می تواند این روابط ساختی را تغییر دهد.

2-1. معرفت شناسی: برای معرفت معتبر چه اسناد و مدارکی را می پذیریم؟

-شواهد تجربی، مناسب و مطلوب اند. ولی نه به خودی خود. معرفت علمی، از طریق فهم روابط غیر تجربی که بنیان و ستون فقرات جهان اجتماعی قابل مشاهده را ساخته است، امکان پذیر است.

-وظیفه علم، آشکارسازی مکانیزم های غیر قابل مشاهده است که رفتار مردم تحت آن اداره می شود.

-هدف اصلی علم اجتماعی انتقادی، دستیابی به سطحی بالاتر از توصیف ساده از روابط علی است که در پی کشف چگونگی ایجاد یا رخداد این روابط است. دنیای اجتماعی، همان گونه که ما رویت و تجربه می کنیم، به وسیله فرایند های قابل تشحیص اداره می شود که ما نیازمند فهم آن از طریق دنیای قابل مشاهده هستیم. این امر، در واقع برای هر دو جهان طبیعی و اجتماعی صحت دارد.


3-1. روش شناسی: چگونه می توان معرفت معتبر و پایا تولید کرد؟

- دنیای اجتماعی، باید در کلیت آن درک و فهمیده شود. مطالعه اجزا و قسمت های دنیای اجتماعی، هر چند امکان پذیر است، ولی سودمند نیست؛ چون همه موارد در دنیای اجتماعی، به یکدیگر مرتبط و متصل اند و تحت تاثیر یکدیگر قرار دارند.

-اگر چه اندازه گیری و کمی سازی رفتار انسان امکان پذیر است، ولی لزوما مطلوب و مناسب نیست. هدف و مقصود اصلی، بررسی مکانیزم های اجتماعی پنهان است که پدیده های قابل مشاهده را تولید می کنند، برای مثال؛شیوه تولید، یک مکانیزم پنهان در ایجاد طبقه اجتماعی است.

-بی طرفی و عینیت گرایی شخصی مهم است، ولی عاری از ارزش بودن، نه امکان پذیر است و نه مطلوب. این امر ناممکن است که انسان، بدون تاثیر از ارزش ها، بتواند عمل نماید.

4-1. روش: چگونه می توانیم اطلاعات معتبر و پایا جمع آوری کنیم؟

-تاکید بر توسعه معرفت نظری، درباره چگونگی ساخت و ساز های اجتماعی است. اطلاعات تجربی ممکن است در این راستا کمک نمایند، ولی کافی نیستند؛چون این اطلاعات،صرفا شواهدی از ساخت پنهان را ارائه می کنند.

روش های اصلی عبارت اند از:
  -مشاهده(از هر نوعی)؛
  -مصاحبه های متمرکز شده(عمیق)؛
  -توسعه مدل های نظری(مفهومی) از ساخت های پنهان و فرایند ها در جامعه؛ برای مثال فهم ماهیت شیوه تولید سرمایه داری، اهمیت مفاهیمی مانند از خود بیگانگی و غیره.

برگرفته از کتاب فلسفه روش تحقیق در علوم انسانی نوشته دکتر محمد تقی ایمان
  • ۰
  • ۰

نگاه به اوضاع سیاسی جهان و منطقه نشان میدهد که ما در مقطع حسّاسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است. این را بدانید! اگر قوی نباشید زور خواهید شنفت؛ نه از آمریکا و غرب، حتّی از موجودی مثل صدّام. اگر قوی نباشید به شما زور میگویند، بر شما تحمیل میکنند. باید قوی بشوید. عناصر قوّت چیست؟ چگونه میشود فهمید و قبول کرد که ما قوی هستیم؟ روحیّه، امید، کاروتلاش، شناخت رخنه‌های اقتصادی، رخنه‌های فرهنگی، رخنه‌های امنیّتی - اینها را بشناسید و این رخنه‌ها را ببندید - هم‌افزایی دستگاه‌های مسئول - به هم کمک کنند دستگاه‌ها - هم‌افزایی دستگاه‌های مسئول با مردم؛ اینها عناصر قوّت است. این یک توصیه که این توصیه به همه است


رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام (1394/04/16)